مریم
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 ساعت 11:03 ب.ظ
شب / پنجره داری رو به صبح؟ خوش به حالت رضا...
این پنجره رو به شب بیداریست به گفته شاعر بایست کلید صبح را در چاه انداخت !
مریم
چهارشنبه 26 اسفندماه سال 1388 ساعت 11:15 ب.ظ
اون سیمهای برق انگار دارن انرژیشون رو از نور این پنجره میگیرند.دارن نورش رو مینوشند این عکس ها رو از کجا میاری
عکسها منو پیدا میکنن !
مریم
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 ساعت 11:41 ق.ظ
:))
:))
مزدک
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 ساعت 05:51 ب.ظ
عکس خوبه...کلا تو عکسات یه چیزی کمه...نمی دونم چی...یا می دونی کمه یا نمی دونی...اگه می دونی و این خلا رو دوست داری که هیچ...اگه نمی دونی بازم که هیچ...زندگی رو عشق است.... سال خوبی داشته باشی رضا جان...واقعا خوب:)
راستش رو بخواهی همه دوستان عکاس من متفق القول هستند که من توی عکس هام عنصر انسانی کم دارم ! اما دوست داشتم که بیشتر توضیح می دادی برام جذابب بود ... ممنون که سر زدی و من هم امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی:)
راستش رو بخواهی همه دوستان عکاس من متفق القول هستند که من توی عکس هام عنصر انسانی کم دارم ..................... راستش نه...این نیست...این چیزی که دوستات میگن رو نمی فهمم چون سوژه انسانی چیزی نیست که اگه نباشه بگیم چرا نیست...این چیزی که تو عکست کمه و من حسش می کنم چیزیه به نام originality در هنر...ببین من حس می کنم تو چون توانایی های خوبی در عکاسی داری این گمشده در عکسهات رومی تونی با سکوت به دست بیاری...سکوت یعنی عکس ندیدن...یعنی زندگی برای مدتی در ذهن خویش...گاهی کارات به سمتی کشیده میشه که اون سمت سمت تو نیست...این گاهی یعنی 50 درصد مواقع...به اون 50 درصد بقیه نگاه کن...خودتو نقد کن...
ممنون از این همه وقت که میگذاری حتماْ این کار رو خواهم کرد.
delnamak
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 ساعت 07:19 ب.ظ
رضا جان سلام ، سلامی به تازگی گلبرگهایی کوچولوکه با خنده سر از کنار شاخه های نازک در آورده اند و میگن: رضا ، عیدت مبارک . انعکاس نور شیشه های رنگی مثل صورت دختری منتظر پشت پنجره است ، با چشمانی آبی ، پیشانی متفکر و موهایی افشان . از سیمها خوشم نیامد . چون ضربدری بر این انتظار کشیده اند . و شاید از جهتی جذابیت کار همین باشد . و دروازه ی قدیمی ، منو یاد خانه ی پدری انداخت در سالهایی دور..... عکس فوق العاده است . ممکنه عنصر انسانی کم داشته باشی ، اما افکار انسانی بخوبی نمایان است .
سال نو شما و خانواده محترم هم مبارک دوست عزیز و گرامی ما رو سرفراز کردید سر زدید:)
samin
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 ساعت 03:31 ق.ظ
madar bozorge mordeam gahi be didane ma miaiad. madaram miguiad rangim kaman ba khodash daram. ma vaghti mordeieem, madar bozorge mordeam rangin kaman be dast az kuchehaie morde va az kenar dare mordeman migozarad
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شب / پنجره داری رو به صبح؟
خوش به حالت رضا...
این پنجره رو به شب بیداریست
به گفته شاعر بایست کلید صبح را در چاه انداخت !
اون سیمهای برق انگار دارن انرژیشون رو از نور این پنجره میگیرند.دارن نورش رو مینوشند
این عکس ها رو از کجا میاری
عکسها منو پیدا میکنن !
:))
:))
عکس خوبه...کلا تو عکسات یه چیزی کمه...نمی دونم چی...یا می دونی کمه یا نمی دونی...اگه می دونی و این خلا رو دوست داری که هیچ...اگه نمی دونی بازم که هیچ...زندگی رو عشق است....
سال خوبی داشته باشی رضا جان...واقعا خوب:)
راستش رو بخواهی همه دوستان عکاس من متفق القول هستند که من توی عکس هام عنصر انسانی کم دارم ! اما دوست داشتم که بیشتر توضیح می دادی برام جذابب بود ...
ممنون که سر زدی و من هم امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی:)
راستش رو بخواهی همه دوستان عکاس من متفق القول هستند که من توی عکس هام عنصر انسانی کم دارم .....................
راستش نه...این نیست...این چیزی که دوستات میگن رو نمی فهمم چون سوژه انسانی چیزی نیست که اگه نباشه بگیم چرا نیست...این چیزی که تو عکست کمه و من حسش می کنم چیزیه به نام originality در هنر...ببین من حس می کنم تو چون توانایی های خوبی در عکاسی داری این گمشده در عکسهات رومی تونی با سکوت به دست بیاری...سکوت یعنی عکس ندیدن...یعنی زندگی برای مدتی در ذهن خویش...گاهی کارات به سمتی کشیده میشه که اون سمت سمت تو نیست...این گاهی یعنی 50 درصد مواقع...به اون 50 درصد بقیه نگاه کن...خودتو نقد کن...
ممنون از این همه وقت که میگذاری حتماْ این کار رو خواهم کرد.
رضا جان سلام ،
سلامی به تازگی گلبرگهایی کوچولوکه با خنده سر از کنار شاخه های نازک در آورده اند و میگن: رضا ، عیدت مبارک .
انعکاس نور شیشه های رنگی مثل صورت دختری منتظر پشت پنجره است ، با چشمانی آبی ، پیشانی متفکر و موهایی افشان .
از سیمها خوشم نیامد . چون ضربدری بر این انتظار کشیده اند . و شاید از جهتی جذابیت کار همین باشد .
و دروازه ی قدیمی ، منو یاد خانه ی پدری انداخت در سالهایی دور.....
عکس فوق العاده است .
ممکنه عنصر انسانی کم داشته باشی ، اما افکار انسانی بخوبی نمایان است .
سال نو شما و خانواده محترم هم مبارک دوست عزیز و گرامی
ما رو سرفراز کردید سر زدید:)
madar bozorge mordeam gahi be didane ma miaiad. madaram miguiad rangim kaman ba khodash daram. ma vaghti mordeieem, madar bozorge mordeam rangin kaman be dast az kuchehaie morde va az kenar dare mordeman migozarad