nothing

nothing

nothing

nothing

تنهایی

به تنهایی عادت دارم

سعی میکنم دیوارها را دوست بدارم

و بازی را طبق قائده انجام دهم هرچند درد آور

تا از من راضی باشند

عصیان نمی کنم !

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ

خون عصیان هزار رنگ است/در گل لبهای ساکت و خون فرو برده قرمز است و در برگ های گشاده گلدان تنهایی تو سبز

delnamak یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:44 ب.ظ

عکس رو بیشتر از نوشته ات دوست دارم .
همیشه تنهایی دوست داشتنی نیست . برای لحظاتی خوبه .
زیر گلدان تمیز و شسته شده است برخلاف دو گلدان کناری و دیوار مانند .
حسی که به من دست داد : بچه ای پر از امید و سبزی در کنار والدین . والدینی با گذشته ای نه چندان روشن و آینده ای که دیده نمی شود .
زیباست .

اگه اونها هم والدین تصور کنیم .باز هم اون بچه از جنس همونها میشه !‌ اون ها هم گلدانهایی هستند آرام !!!

samin چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ

man ke nemikhunam chi minevisio maryam ham ke ghor mizane
D:


in ax khodeto tarif mikone, ba ruhie to kheili sazgare. engra self-portrait hast


مریم جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ

من غر میزنم؟
من نباشم سر شما دو تا غر بزنم که هیچی همینطوری میخوای دل به دل هم بدبن و تا ابدیت همه ی منفی های جهان رو بزنین تو صورت مردم
پس این شعار منه/غرغر تا ابدیت:)))

شما مختار هستید :)

samin شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ق.ظ

shoma dastoor beframaieen, tiny boos e man

مریم به سمین شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ

یاد شازده کوچولو انداختیم سمین/مادستور میفرمائیم شما خوش بگذرونی/شما زود بدویی بیای انجا و نمایشگاهت رو برگزار کنی ببینم چه خبر بوده

پ.ن:یک پست حسابی کثیف گذاشتم /احتمالن خیلی کیف کنی/من که خودم حظ میکنم هر دفعه میخونم /ایندفعه خودم هم به خودم برا این شعر تبریک گفتم

:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد